دومین سالگرد مهتا
کوهی به شانه دارم یک کوه از شراره کوهی ز سنگ خارا چون خار بر نظاره شد سالگرد مهتا اویی که یک نفس بود میبینی این نفس را ؟ افتاده در شماره راهی است روبه رویم پر سنگلاخ و تاریک پای پیاده ام من صبرم شده سواره در سالگرد مهتا این سینه پر خس و خاک دیگر صفا ندارد این قلب پاره پاره آهی به دل نهفته می سوزد این جگر را چون این جگر بسوزد آهم زند شراره در آسمان ...
نویسنده :
بابای مهتا
13:07